پنج + یک باشد گواه
پنج بعلاوه یک باشد گواه
تکیه کردی بر ستونی روی کا
آشنا هستی اگر با آشتی؟
بی گمان بر قامتش کردی نگاه
قامت مردم هنوز خم در خمه
آشتی با مردم و ملت چه گاه؟
رنج و درد است و تباهی سر بسر
خمره پر کردی ز خون بیگناه
حرمت مردم چه سان دادی به باد
رفته ای بیراه و گشتی سدِّ راه
گر لباس زهد بر تن کرده ای
از تو آئین مهان گشته تباه
بشکنی تحریم اگر بر ما چه سود
خلق می افتد ز چاله توی چاه
صلح تو راه فریب دیگریست
این تجارت های مشکوکت گواه
قامت آشتی شکستی بی الف
گر الف افتد بماند یک کلاه
بر سر ملت کلاه غفلتیست
جهل تو، چون پرده افتد، روی ماه
نور در حبس تو مانده ای دریغ
وحدتی باید! رسد وقت پگاه
گرگ باشد رو سفید آه ای پدر
چون برادر افکند یوسف به چاه
Comentários